loading...
عشق فقط یک کلام حسین علیه سلام
«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 134 چهارشنبه 1395/10/01 نظرات (1)

 سه تن از پسران شیخ زکزاکی در حملات روز گذشته ارتش به شهادت رسیده اند. یکی از فرزندان شیخ پیش از این در عملیات قدس نیز زخمی شده بود و دو پسر دیگر ایشان نیز در واقعه روز گذشته بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیده اند.

اختصاصی رجانیوز؛ آخرین وضعیت رهبر شیعیان نیجریه

مجروح شدن شیخ زکزاکی در اثر اصابت چهار گلوله / شهادت صدها نفر از شیعیان شهر زاریا و سه پسر شیخ زکزاکی به دست ارتش/ بالا گرفتن خشم مردم و برگزاری تظاهرات در شهر های نیجریه در اعتراض به اقدام ارتش

سه تن از پسران شیخ زکزاکی در حملات روز گذشته ارتش به شهادت رسیده اند. یکی از فرزندان شیخ پیش از این در عملیات قدس نیز زخمی شده بود و دو پسر دیگر ایشان نیز در واقعه روز گذشته بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیده اند.

گروه بین الملل-رجانیوز: پس از حملات وحشیانه ارتش نیجریه به منطقه "گیلسو" شهر "زاریا" در این کشور و شهادت صدها نفر از شیعیان نیجریه، برخی خبرگزاری های داخلی از شهادت شیخ زکزاکی گزارش دادند.

آقای ابوتراب مترجم شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه در گفت و گو با خبرنگار رجانیوز در واکنش به انتشار خبر شهادت شیخ ابراهیم زکزاکی گفت: طبق آخرین اخبار رسیده هنوز شیخ زکزاکی شهید نشده اند ولی در واقعه روز گذشته به ایشان نیز تیراندازی شده است و نزدیک به چهار گلوله به ایشان اصابت نموده است و حال ایشان مساعد نیست.

به گزارش رجانیوز وی در ادامه با اشاره به خبر شهادت همسر شیخ زکزاکی افزود: همسر شیخ و دو تن دیگر از شیعیان در حالی که برای مقابله با ارتش اقدام می نمودند نیز هدف گلوله ارتش نیجریه قرار گرفتند و زخمی شده اند.

مترجم رهبر شیعیان نیجریه تاکید کرد: سه تن از پسران شیخ زکزاکی در حملات روز گذشته ارتش به شهادت رسیده اند. یکی از فرزندان شیخ پیش از این در عملیات قدس نیز زخمی شده بود و دو پسر دیگر ایشان نیز در واقعه روز گذشته بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیده اند.

وی در ادامه گفت: احتمالا در ساعات گذشته جناب شیخ زکزاکی را از خانه به بیرون منتقل نموده باشند اما به دلیل مسدود بودن مسیر های ارتباطی خبر دقیق تری در این خصوص در دسترس نیست.

ابوتراب با اشاره به اوضاع جسمانی رهبر شیعان نیجریه تاکید کرد: در آخرین تماسی که چهار ساعت پیش با خانواده ایشان داشتم، دختر شیخ زکزاکی گفته بود که ارتش نیجریه تاکنون اجازه دسترسی به امکانات پزشکی و درمانی را نداده است. اما ممکن است در این چهار ساعت اتفاق دیگری روی داده باشد و ایشان را به بیرون منتقل کرده باشند که اطلاع دقیقی از آن نداریم.

وی در بخش دیگری با اشاره به عصبانیت و ناراحتی مردم نیجریه از این اقدام ارتش گفت: در شهرهای دیگر نیجریه تظاهراتی در واکنش به اقدام ارتش در جریان است؛ اوضاع فعلی شهر زاریا نیز به خاطر کشته شدن صدها نفر از شیعیان بحرانی شده است.

ابوتراب در پایان گفت: کشته شدگان روز گذشته شهر زاریا نیجریه، مسلمانانی هستند که مورد ظلم واقع شده اند و قطعا دولت ایران به وظیفه خود را در برابر مظلومان جهان واقف هست و من نمی توانم بگویم که دولت ایران چه کاری انجام دهد، اما از مردم ایران و مسلمانان جهان می خواهیم که برای سلامتی و باقی ماندن شیخ زکزاکی دعا کنند.

سید عبدالله حسینی  نیز پیش از این در گفت وگو با پرس تی وی در مورد خصوص علت اتفاقات زاریا گفته بود: «با فرا رسیدن ماه ربیع الأول و در مراسم سالانه تعویض پرچم مشکی از گنبد حسینیه بقیه الله در شهر زاریا( شهر شیخ إبراهیم زاک زاکی ، رهبر شیعیان نیجیریه) ، متاسفانه ارتش این کشور با اتهام واهی دیشب دو آرپی جی به حسینیه بقیه الله. عج. شلیک کرد که عده ی زیادی به شهادت رسیدند و عده ای کثیری هم که برای برگزاری مولود النبی .ص. و نصب پرچم امام رضا.ع. بر بالای گنبد حسینیه ، در اطراف حسینیه حضور داشتند زخمی شدند».
 
 
وی در ادامه گفت: «نظامیان که برای عبور یکی از فرماندهان ارشد خود به آموزشکده نظامی مستقر در زاریا بصورت دستجمعی حرکت می کردند ، با دیدن جمعیت انبوه مقابل حسینیه بقیه الله (عج) و به بهانه باز کردن راه به روی مردم بی دفاع در حسینیه و خیابان اطرف آن، آتش گشودند و ...؛ سپس نیروهای نظامی به قصد دستگیری شیخ زاک زاکی به منزل وی با تانک حمله کردند که با مقاومت نیروهای بسیجی و فدایی  شیخ مواجه شد.در ادامه جنایت ،ارتش نیجیریه که با تحریک سلفی ها و وهابی ها بر روی مردم بی دفاع آتش گشود  ، يك آرپي جي نیز به منزل شيخ ابراهیم شلیک کرد كه همسر شیخ ( مادر سه شهید راه پیمایی پارسال روز قدس ) در این حادثه زخمي شد و منزل وی را به آتش کشیدند.افراد زيادي تا كنون در حسينيه و مقابل منزل شيخ برای دفاع از جان رهبری معنوی خود به شهادت رسیدند.هنوز از سرنوشت شیخ خبری نیست».
 
آخرین مکالمه تلفنی با شیخ ابراهیم زکازاکی ساعت 11.29 امروز.

 بعد از این مکالمه تلفن شیخ زکزاکی از دسترس خارج شد.

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 114 چهارشنبه 1395/10/01 نظرات (0)

میلیون شیعه نتیجه تلاش شیخ زکزاکی

به گزارش «شیعه نیوز»، یکی از دانش آموختگان نیجریه ای جامعه المصطفی(صلی الله علیه و آله) در نشستی با مسئولان معاونت بین الملل حوزه های علمیه به بیان حقایق  و ابعاد تازه ای از حمله ارتش وهابی - صهیونیستی نیجریه در کشتار شیعیان پرداخت و گفت: ارتش نیجریه در اقدامی هماهنگ و از پیش تعیین شده با عوامل خود،  قبل از برگزاری مراسم، حسینیه بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را محاصره کرده و  شماری را به شهادت رسانده بود.

این طلبه فعال نیجریه ای افزود: نماینده شیعیان در این مراسم با آنها  صبحت کرد اما آنها ولی حاضر به پذیرش حقائق نبودند چرا که از جای دیگر دستور می گرفتند.

  این فعال سیاسی ادامه داد: فیلم هایی وجود دارد که شیعیان مقاومتی  نکرده اند، ولی رژیم طوری صحنه سازی کرد که افکار عمومی  فکر کنند شیعیان  از قصد وارد صحنه شده و آماده درگیری با رژیم هستند.

وی با بیان این که آمار دقیقی از کشته های این حادثه فاجعه بار در دست نیست، ولی حکایت از  کشته شدن هزار نفر دارد، اظهار داشت:  بعد از اینکه ارتش نیجریه حسنیه را محاصره می کند، بعضی ها  موفق می شوند فرار کنند و به سمت خانه شیخ ابراهیم آمده  و به او پیوسته بودند اما ارتش آنجا  را هم بر اساس اطلاعات قبلی، محاصره کرده بود.

 این فعال سیاسی  بیان داشت: بر اساس اخبار دقیق در این حادثه ارتش نیجریه ، منظم و کاملا برنامه ریزی شده عمل کرده و عواملی هم در بین شیعیان به عنوان اغتشاش گر و میدان گردان داشتند؛ این عوامل نفوذی در بین شیعیان مشکلاتی را عمدا ایجاد کرده بودند تا بهانه به دست  ارتش و مزدوران وهابی - صهیونیستی دهند.

این فعال  سیاسی خاطر نشان ساخت:  تعداد شیعیان قبل از انقلاب، انگشت شمار بود که از خود نیجریه هم نبوده اند، اما در حال حاضر تعداد آنها بالغ بر 25 میلیون نفر است که در حوزه علمیه قم  بیش از 120 نفر  از جوانان نیجریه ای و تعدادی هم در دانشگاه  تهران در حال تحصیل علوم دینی و دانشگاهی هستند.

این دانش آموخته فقه جعفری با بیان این که مذاهب مختلف در نیجریه نسبت به این حادثه ابراز همددردی و تاسف کرده اند بیان داشت: حکومت سعودی برای تبلیغ وهابیت تلاش زیادی کرده، ولی خوشبختانه نتواسته  نفوذ زیادی در بین جوانان نیجریه داشته باشند، چون همه  از نوع فعالیت دین ستیزی آنها آگاهی دارند.

 وی ابراز داشت: در حال حاضر شیعه هم نفوذ خوبی در بین مردم  و جوانان نیجریه دارد و توانسته با حضور شخصیت هایی مانند شیخ ابراهیم زکزاکی در بین جوانان تاثیرگذار باشد و تبلیغات خوبی برای جذب شیعه انجام دهند.

این فعال سیاسی اظهار داشت: در حال حاضر در تمام36  استان نیجریه شیعه وجود داشته،و در حال فعالیت هسنتد که از طریق  فضای مجازی به زبان محلی اعتقادات شیعه و مبانی اهل بیت(ع) را تبلیغ می کنند، اما رسانه مجزایی در این  زمینه نداریم تا بخواهیم به صورت جداگانه تبلیغ کنیم.

 این دانش آموخته المصطفی بیان داشت: در ایام تبلیغ که فرصت بسیار خوبی برای گسترش معارف اهل بیت(علیهم السلام) است طلاب  نیجریه  در  ایران به شهرهای خود می روند و با جوانان در ارتباط اند.

وی با اشاره به ریشه های حادثه فاجعه بار اخیر در نیجریه اضافه کرد: غربی ها و اسرائیل در ارتش  نیجریه حضور و نفوذ داشته، با حضور جدی در ابعاد مختلف فکری و حتی لجتسیکی و حمایت های خود از حکومت  نیجریه، سرنوشت حکومت نیجریه را به دست گرفته اند.

وی  درباره شخصیت  رهبر شیعیان نیجریه گفت:  شیخ ابراهیم زاکزاکی  عالمی بود که با علاقه ای که نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) در صدد گسترش و ترویج اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) بر آمد، ولی با مخالفت های فراوانی  برای بیان حقایقی از اسلام ناب، مواجه شد.

وی گفت: نیجریه به اسم اسلام، خرافاتی را به مردم الغاء کردند که شیه با این گونه مسائل مخالف بوده یعنی در گسترش اسلام حقیقی داشت، بنابراین مخالفان او را متهم کرده بودند که با ایرانیان در ارتباط است و می خواهد انقلاب دومی را در نیجریه ایجاد کند یا رهبر دیگری مانند رهبر کبیر انقلاب ایران اسلامی به وجود بیاورد و این ترس دشمن بود.

این فعال  سیاسی  خاطر نشان کرد: شیخ زرکزاکی از اساتید بزرگ اهل تسنن بوده، کتابهای خوبی  هم خوانده و عالم بزرگی در بین اهل سنت بوده و هست که به خوبی هم شناخته شده بود؛ بعد ها  وارد حوزه علمیه گایا شد و شرح شرایع را  چندین بار خواند..

  این دانش آموخته فقه جعفری(علیه السلام) بیان داشت:  شیخ ابراهیم زکزاکی با ایران در رفت و آمد بود و اگر چه در ایران کم درس خواند، ولی بسیار مفید خواند و توانست فعالیت خوبی در نیجریه  انجام دهد.  او انسان جاهلی نبود، چرا که در نهایت مکتب اصیل  اهل بیت(علیهم السلام) را شناخت و شیعه شد.

انتهای پیام/ 852
«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 128 چهارشنبه 1395/10/01 نظرات (0)
زکزاکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شیفتۀ امام خمینی(ره) شد و سال‌ها بعد به ایران آمد. و وقتی با لباس روحانیت به نیجریه بازگشت در منطقه‌ زاریا و کانو به تبلیغ تشیّع پرداخت.

به گزارش مشرق، ابراهیم یعقوب زکزاکی متولد ۱۹۵۳رهبر جنبش اسلامی نیجریه است. وی دانش آموخته رشتهٔ اقتصاد است، او چندین بار در دههٔ ۸۰ و ۹۰ میلادی به زندان افتاد. سه پسر وی در راهپیمایی روز قدس ۲۰۱۴ در شهر زاریا به دست پلیس نیجریه کشته شدند. فعالیت‌های وی، منجر به گرویدن شماری از بومیان نیجریه به مذهب اهل بیت شده است.

وی از حدود ۳۰ سال پیش یعنی زمانی که انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹به پیروزی رسید این مسئولیت را برعهده دارد. زکزاکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شیفتۀ امام خمینی(ره) شد و سال‌ها بعد به ایران آمد. و وقتی با لباس روحانیت به نیجریه بازگشت در منطقه‌ زاریا و کانو به تبلیغ تشیّع پرداخت.

بی بی سی در رابطه با شخصیت رهبر مذهبی شیعیان نیجریه این گونه گزارش می دهد: «هنگامی که با این رهبر دینی ملاقات کردیم او لباس های سنتی برتن داشت و به مانند یک دولتمرد باتجربه رفتار می کرد. او همانند ایران مخالف آمریکاست. شیخ می گوید که هم اکنون صدها هزار نفر هوادار دارد. او عکس رهبر انقلاب ایران آیت الله خامنه ای را در اتاقش گذاشته و به همراه هوادارانش همیشه با جدیت حوادث جاری در ایران را پیگیری می کند.»



منبع: خبرایرانی

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 100 پنجشنبه 1395/09/25 نظرات (0)
تاریخچه قمه زنی
 
 
 
http://www.webshad.com/wp-content/uploads/2011/11/280px-Tatbeer1.jpg
 
 
 
قمه زنی مراسمی است که در بعضی شهرستان ها و بلاد شیعی و توسط برخی از عزاداران امام حسین (ع) اجرا می شودو در تأسی به مجروح و شهید شدن سیدالشهداء (ع) و شهیدان کربلا و به عنوان اظهار آمادگی برای خون دادن و سر باختن در راه امام حسین (ع) انجام می گیرد شرکت کنندگان در این مراسم، صبح زودِ روز عاشورا، با پوشیدن لباس سفید و بلندی همچون کفن، بصورت دسته جمعی قمه بر سر می زنند و خون، از سر بر صورت و لباس سفید جاری می شود. بعضی هم برای قمه زنی نذر می کنند، برخی هم چنین نذری را درباره ی کودکان خردسال انجام می دهند و بر سرِ آنان تیغ می زنند، تا از محل آن خون جاری گردد.
در اینجا به توصیف صحنه هایی از دسته ی قمه زنی در شهر کاظمین به نقل از کتاب تراژدی کربلا می پردازیم:
روز عاشورا در بیشتر شهرها و روستاهای عراق، روز حزن و اندوه و سوگ است. دیدگان اشکبار و رنگ سیاه پرچم ها و چهره های خاک آلود، در همه جا به چشم می خورد؛ تنها کفن های قمه زنان به رنگ سفید و با لکه هایی از خون دیده می شود. مردانی که شعار «فداییان حسین» را بر کفن ها نگاشته، قمه، شمشیرو یا خنجری بر دستان گرفته و بر سرهای تراشیده خود زخم هایی گاه بسیار عمیق و شدید وارد می آورند. دسته ی بیضوی شکل آنها با عبور از خیابان اصلی کاظمین به حرم وارد می شود ... عزاداران با رسیدن به حرم کاظمین، با حماسه ی بسیار فریاد «حیدر ... حیدر» سر می دهند و با هر ضربه ی طبل و نوای شیپور، ضربه ای بر فرق سر می زنند. گاه این ضربه ها چنان شدید است که فرق سر را شکافته و خون بسیاری از آن جاری می سازد. در برخی موارد نیز افراد از هوش رفته و بر زمین می افتند و یا از شدت ضربه ها جان می دهند ...
گروه سرشکافته و خون آلود قمه زنان، چنان منظره ی دهشتناکی پدید می آورند که وحشت و اندوه، سراسروجود تماشاچیان را فرا می گیرد ...
خون، با نخستین ضربه فوران می زند؛ اما گاه برخی آنچنان به شور و هیجان می آیند که ضربه های محکمی بر سر فرود آورده و خون بیشتری از سر خود جاری می سازند. برخی نیز با سطح قمه بر سر ضربه می زنند تا خطر کمتری برایشان داشته باشد. قمه زنان بلافاصله پس از پایان مراسم به حمام های عمومی رفته و پس از مداوای زخم هایشان به شیوه ای سنتی، خود را شسته و بهبود می یابند. آماده سازی قمه ها و کفن ها و گروه های موزیک و دیگر لوازم مورد نیاز، بر عهده ی هیئت های عزاداری است. جمع آوری کمک های مردمی و دادن مبلغی به شاعر، نوحه خوان، سخنران و دیگر مخارج نیز بر عهده ی هیئت ها است.» (18)
قمه زنی نیز مثل شبیه خوانی، از دیرباز مورداختلاف نظر علما و پیروان و مقلدین آنان بوده و به استفتاء و افتاء مبنی بر جواز یا عدم جواز آن می پرداخته اند.

2. پیدایش قمه زنی

در مورد منشأ اصلی و اولی قمه زنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛ (19) اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ زنی و قمه زنی رسومی عاریتی اند که از جانب ترک های آذربایجان به فارس ها و اعراب منتقل شده اند. (20)
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده ی عراقی الاصل کتاب تراژدی کربلا نیز براین عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه ی عربی ندارد. (21)
عرب های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم ها شرکت نمی کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک های عراق، فرق صوفیه وکردهای غرب ایران مرسوم بود. (22)
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919م. در نجف نیز حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمه زنی پرداخته بودند. (23)
خاطره ای از سید محمدبحرالعلوم، این نظر را تأیید می کند:
هنگامی که حدود 50 یا 60 سال پیش در نجف بودم، تنها چند هیئت ترک در آن شهر حضور داشت، آنان در ایام عزا به منزل سید بحرالعلوم بزرگ می رفتند و با کسب اجازه از ایشان به خواندن ابیاتی سوزناک درباره امام حسین (ع) می پرداختند. برخی از آنان نیزدر ضمن ذکر مصیبت برای همدردی با امام حسین (ع) جراحت های خفیفی به خود وارد می کردند. به تدریج این گونه اعمال رو به تحول و گسترش گذاشته تا آن که پس از ممنوعیت قمه زنی در دوره نخست وزیری یاسین هاشمی، در سال 1935 م. به اوج خود رسید. در واقع این اعمال زور، تأثیری معکوس داشت؛ (24) به نحوی که یک هیئت قمه زنی، به سه هیئت تبدیل شد. (25)
حاج حمید راضی (متوفی سال 1953.م) از معمّرین اهل کربلا که نزدیک به 110 سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین (ع) نقل می کند که مراسم قمه زنی و ... در ایام جوانی او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود. (26) همچنین در خاطرات شفاهی هیچ یک از کهن سالان نجف و کربلا از برگزاری مراسم قمه زنی و ...قبل از نیمه قرن نوزدهم یاد نشده است. این گونه مراسمها برای اولین بار توسط برخی زائران ترک از طایفه قزلباش رواج یافت. آنان به هنگام زیارت امام حسین (ع) با شمشیرهایی مخصوص به سرهای خود ضربه می زدند. (27)
از نظر تاریخی، مسلّم است که قمه زنی در ایران نیز تا پیش از صفویه هیچگونه سابقه ای نداشته است و محور تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است و یا اینکه بعد از صفویه در زمان قاجاریه وارد شده و رواج یافته است؟ (28)

الف- ورود قمه زنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان

اقدامات مهم صفویان در زمینه عزاداری، یکی، رسمی و حکومتی کردن مجالس سوگواری و دیگری، ابزارمند کردن و نیز پدید آوردن آیین ها و رسوم جدید عزاداری بود. (29)
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، از عزاداری شیعیان در اصفهان عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش می دهد:
تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه - یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی گیرد- بر تن می کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی تراشد و به حمام نمی رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز می کنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم می سازد.
جمعی در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه ی سیاه یا کیسه ی تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق ... رنگ زده اند، حرکت می کنند... به همراه این افراد، عده ای برهنه نیز راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند؛ تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ های غم انگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او می خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می دهند که علامتی از اندوه بی پایان آن ها است و بیشتر به رقص شباهت دارد ... (30)
علاوه بر ابزار آلات جدید، ازاین دوره بود که آداب و رسوم نوینی هم در سلک آیین های عزاداری درآمد؛ آدابی چون «تیغ زنی»، «قفل زنی»، «سنگ زنی» و «قمه زنی» را از این جمله شمرده اند. (31)
استاد یوسفی غروی نیز در این باره می گوید:
از نظر تاریخی، ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمه زنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقه ای هم بر صفویه ندارد؛ اما هنوز به یقین نرسیده ایم که آیا قبل از عثمانی ها هم این کار انجام می شده است یا نه؟
روال حکومت ها این است که اعمال و رفتارها را از همدیگر یاد می گیرند؛ عثمانی ها گروه فدائیان درست کرده بودند و مانند آل بویه که در قرن سوم و چهارم در بغداد، عمدتاً دسته های اولیه ی عزاداری شان، دسته های نظامی شان بود، به ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دسته بندی شده، دسته عزاداری راه بیاندازند. صفویه هم وقتی سر کار آمدند این برنامه را تکرار کردند. یکی از افواج فدائیان، قزلباش صفوی بودند که همیشه به نشانه ی آماده به خدمت، سرشان تراشیده بود. در کتاب «تاریخ شاه عباس کبیر» از نصر الله فلسفی - که در پنج جلد نوشته شده و یکی از وسیع ترین و دقیق ترین تواریخ است - به تفصیل، «فوج فدائیان» معرفی شده اند. در وصف آنان آمده که حتی در تمریناتشان گوشتِ حیوانات مختلف و حتی مار را می خوردند که هنوز هم در بعضی از ارتش های جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نیز یک فوج فدائی این طوری وجود داشت. خلاصه این که فدائیانِ صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین (ع) داشته باشند. آنان می گفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین (ع) و خود امام، و بنی هاشم تیر می خورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می کنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین (ع) فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمه زنی شد. (32)
البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعت ها به مخالفت بر می خاسته اند، توجه خاصی نمی کردند، تا آنجا که عالمی مثل «مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین (ع) از سوی اکثریت جامعه طرد می شود! (33)
میرزا عبدالله افندی - از علمای شیعه ی معاصر شاه سلطان حسین - در بخشی از کتاب «تحفه فیروزیه» خود به این مخالفت ها اشاره می کند... مطابق روایت جاسم حسن شبر در «ارشاد الخطیب»، داستان از این قرار است که مقدس اردبیلی چندی از حرکات ناشایستی که بعضی مردم در امر عزاداری امام حسین (ع) مرتکب می شده اند، رنجیده خاطر شده و با این استدلال که این اعمال جزو رسوم اقامه عزا نیست و در سیره ی اهل بیت (ع) نیز وجود ندارند، آنان را از این کار نهی می کند لکن مردم به منع او وقعی ننهاده، بر شدت و گستره ی عمل خود افزودند. تا آنجا که وی آزرده شده، حتی در مقام اعتراض، ترک آن دیار (اردبیل) کرده و به یکی از قریه های اطراف می رود تا صدای عزاداری مردم به آن شیوه را نشنود. (34)

ب- رواج قمه زنی در دوران قاجار

از شاخصه های عزاداری در دوره قاجار، عمومیت یافتن رسم تیغ زنی و قمه زنی است؛ رسمی که البته پیش از آن هم مسبوق به سابقه ای چند ساله بود، اما مشخصاً در این دوره گسترش و رواجی بی سابقه یافت. (35)
بنجامن، سفیر کبیرآمریکا در ایرانِ عهد ناصرالدین شاه، در توصیف مراسم قمه زنی در سفرنامه اش چنین می نویسد:
سال 1884 میلادی من در تهران اقامت داشتم. دسته هایی در خیابان ها حرکت می کردند و احساسات تند و شدید بی سابقه ای از خود نشان می دادند ... در این میان ناگهان جمعی سفید پوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود می زدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره می زد و سر تا پایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظره دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمی توانم آن را از یاد ببرم. کسانی که دراین دسته ها قمه می زنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها می رود [آن قدر زیاد است] که بی حال شده و روی زمین می افتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند. (36)
باید گفت در این دوره، خطبایی مثل آخوند ملاآقا بن عابد شیروانی معروف به فاضل دربندی (37) با کتابش به نام اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات همین قدر که در رونق بخشی به مجالس عزا در آن دوره نقش داشتند، در ورود مطالب سست و جعلی و خرافات و در نتیجه عوام گرایی این مجالس هم موثر بوده اند. (38)
عبدالله مستوفی، تاریخ نگار دوره قاجار درباره ی فاضل دربندی می نویسد:
تیغ زدن روز عاشورا از کارهایی است که این آخوند در عزاداری وارد یا لامحاله آن را عمومی کرده و فعل حرام را موجب ثواب پنداشته است. (39)
مهدی بامداد نیز درباره ی او می نویسد:
او [فاضل دربندی] است که تیغ زدن را بر سر، که خلاف اصول اسلامی است و اسلام مافوق این حرفها است، در ایّام عاشورا جایز دانست و خود نیز عمل می کرده است. و از این تاریخ است که مردم عوام به تبعیت وی در ایّام عاشورا به این عمل دست زده اند. (40)
در این دوره نیز علمای بزرگی مثل علامه سید محسن امین عاملی، قمه زنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطان پسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم - با توجه به این که قمه زنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود- نه تنها مخالفت این دسته از علما موثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبهه ای در بین مردم و برخی علمای موافق قمه زنی منجر شد؛ (41) تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی تهمت زدند که می خواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند! (42)

3. نقش استکبار در ترویج و بهره برداری از قمه زنی

الف- نقش استعمار انگلیس

تا حدود قرن هیجدهم سه امپراطوری بزرگ شرقی؛ هند، ایران و عثمانی مسلمان بودند که بر تمام جهان متمدن شرقی در آن روز، حکومتهای مرفه و مقتدری پدید آورده بودند. اسپانیا و فرانسه و هلند و انگلیس به رهبری زرسالاران یهودی و مسیحیان صلیبی، به فکر افتادند که مقاومت مسلمین را بشکنند. انگلیسی ها، برای رسیدن به این هدف به چاره جویی پرداختند؛ از جمله در هند و ایران که هسته اصلی مقاومت را شیعیان تشکیل می دادند. اینان از شیعیان هندوستان شروع کردند که از مرکز تشیع و مرجعیت نجف به دور بودند. انگلیسی ها از جهل و سادگی شیعه و عشق زیاد آنان به امام حسین (ع) سوء استفاده کردند و قمه و شمشیرزنی بر پیشانی را جعل کرده و به آنان آموختند... متاسفانه برخی شیعیان هند، این بدعت را بدون مجوز علما و نواب امام زمان (ع) پذیرفتند!
کوبیدن شمشیر بر سرو پیشانی در سوگ سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا، توسط استعمار انگلیس، از هند به ایران و عراق رخنه نمود.
تا گذشته ای نه چندان دور، سفارت های بریتانیا در تهران و بغداد، هیئت های عزاداری را که به آن صورت انزجار آور و زشت در کوچه و خیابان ها ظاهر می شدند، تامین می کردند. غرض از سیاست استعماری انگلیس از کمک به رشد این مراسم زشت، به دست آوردنِ دلیلی معقول برای استعمارش بود که همواره با معارضه ی مردم بریتانیا و برخی نشریات آن کشور روبرو می شد.
استعمار انگلیس می خواست ثابت کند که مردمان مستعمره هند و کشورهای اسلامی دیگر که به آن صورت وحشیانه در خیابان ها ظاهر می شوند، احتیاج به ولی و قیمی دارند که آنان را از جهل و توحش موجود برهاند. در نتیجه، عکس و تصاویر دسته های عزاداری که در روز عاشورا به زنجیر به پشت خود نواخته و با شمشیر و قمه بر سر خود می کوفتند و خون های جاری شده در نتیجه ی این جریانات، در روزنامه های بریتانیا و اروپا به چاپ می رسید؛ و سیاستمداران استعمارگر در نتیجه این تصویرها، استعمارِ این کشورها را به عنوان ضرورتی انسانی اعلام می کردند که می تواند مردم آن کشورها را از جهل و توحش رهانیده و به جاده ی تمدن و تقدم رهنمون سازد.
نقل شده است، هنگامی که «یاسین هاشمی» نخست وزیر عراق در عهدِ استعمار انگلیس برای گفتگو جهت پایان دادن استعمار، به لندن رفته بود، انگلیسی ها به او گفتند: ما به خاطر کمک به مردم عراق به آنجا آمده ایم تا آنان را از توحش و حماقت خارج ساخته و مزه سعادت را به آنان بچشانیم!
این سخن، خشم یاسین هاشمی را بر می انگیزد و باعث می گردد با عصبانیت از جلسه خارج شود؛ اما انگلیسی ها از او عذر خواهی کرده و او را به دیدن فیلمی مستند از عراق دعوت می کنند. این فیلم که از هیئت های حسینی به راه افتاده در خیابان های نجف، کربلا و کاظمین تهیه شده بود، حاوی مشاهده مهیب و نفرت آور از شمشیر کوبی و قمه زنیِ مردمِ عزادار بود. گویی انگلیسی ها می خواستند بگویند: «آیا مردمانی روشنفکر که از تمدن بویی برده اند، با خود چنین می کنند؟‍!» (43)

ب- نقشه ی سیا در رابطه با فرهنگ عاشورا

اخیراً کتابی به نام نقشه ای برای جدایی مکاتب الهی در آمریکا انتشار یافته که در آن گفتگوی مفصلی با دکتر مایکل برانت یکی از معاونان سابق سیا (سازمان اطلاعاتی مرکزی آمریکا) انجام شده است. (44) او در این زمینه می گوید:
بعد از مدت ها تحقیق، به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت، در انقلاب ایران تأثیرگذار بوده است. ما همچنین به این نتیجه دست یافتیم که شیعیان، بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند. در این گردهمایی تصویب شد که بر روی مذهب شیعه تحقیقات بیشتری صورت گیرد. و طبق این تحقیقات، برنامه ریزی هایی داشته باشیم. به همین منظور، چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم و این پروژه در سه مرحله به ترتیب زیر انجام شد. پس از نظرسنجی ها و جمع آوری اطلاعات از سراسر جهان، به نتایج مهمی دست یافتیم؛ متوجه شدیم که قدرتِ مذهبِ شیعه در دست مراجع و روحانیت می باشد... این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به طور مستقیم نمی توان با مذهب شیعه رو در رو شد و امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید پشت پرده کار کنیم. ما به جای ضرب المثل انگلیسی «اختلاف بیانداز، حکومت کن!» از سیاست «اختلاف بیانداز، نابود کن!» استفاده کردیم و درهمین راستا برنامه ریزی های گسترده ای را برای سیاست های بلند مدت خود طرح کردیم. حمایت از افرادی که با مذهب شیعه اختلاف نظر دارند و ترویج کافر بودن شیعیان به گونه ای که در زمان مناسب علیه آنها توسط دیگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنین باید تبلیغات گسترده ای را علیه مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند.
یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار می کردیم، موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه می دارند. ما تصمیم گرفتیم با حمایت های مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزار کنندگان اصلی اینگونه مراسم که افراد سودجو و شهرت طلب هستند، عقاید و بنیان های شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم و مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم؛ به گونه ای که شیعه یک گروه جاهل و خرافاتی در نظرآید. در مرحله ی بعد، باید مطالب فراوانی علیه مراجع شیعه جمع آوری شده و به وسیله ی مداحان و نویسندگانِ سودجو انتشار دهیم و تا سال 1389 مرجعیت را - که سد راه اصلی اهداف ما می باشند - تضعیف کرده و آنان را به دست خود شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم. (45)

پی نوشت :

18-ابراهیم الحیدری، تراژدی کربلا، ترجمه ی علی معموری.
19- محسن حسام مظاهری، مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران». مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
20-عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من با تاریخ اجتماعی و اداری دوران قاجاریه، ج1 و 3 .
21-ابراهیم الحیدری، تراژدی کربلا، ترجمه ی علی معموری، ص 475.
22-کاظم دجیلی، عاشواء فی النجف و کربلا، ص 287؛ جیات عراقی من وراء البوابه السوداء، محمود درّه ، ص 24.
23-اسحاق نقاش؛ استاد تاریخ خاورمیانه، دانشگاه بزندیزبوستون
Administration Report of The Shamiyya Division, P.269,Great Britain
24-به حکم «الإنسان حریص علی ما منع» هرگاه اعمال فشار با تبیین علمی و فرهنگ سازی همراه نباشد، اثر معکوس خواهد داشت.
25-گفتگو با سید محمد بحرالعلوم پیرامون عزاداری حسینی، مجله ی النور، شماره 74، ژوئیه 1997م.
26-گفتگو با دکتر شاکر لطیف 1996/4/12م.، کتاب تراژدی کربلا.
27-طالب علی شرقی، النجف الاشرف عاداتها و تالیدها، ص 223-220.
28-مهدی مسائلی، قمه زنی، سنت با بدعت؟، ص 19.
29-محسن حسام مظاهری، مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران». مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
30-سفرنامه پیتردلاواله، ترجمه ی شجاع الدین شفا، انتشارات علمی فرهنگی.
31-محسن حسام مظاهری، مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران». مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
32-مصاحبه با دکتر یوسفی غروی، به آدرس: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=15281
33-محسن حسام مظاهری، مقاله «رساله ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران». مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
34-جاسم حسن شبر، ارشاد الخطیب، ص 47 و 48.
35-محسن حسام مظاهری، مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران»، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
36-بنجامن، س.ج. و.، ایران و ایرانیان، ترجمه محمد حسین کردبچه، ص 284.
37-او همان کسی است که به فرموده ی شهید مطهری، خرافات و انحرافات موجود در کتاب روضه الشهداء ملا حسین کاشفی و دیگر سخنان بی مبنا را در قالب کتاب «اسرار الشهاده» یکجا جمع کرد و نقش عمده ای در وارد کردن خرافات به مجالس عزاداری امام حسین (ع) داشت. (بنگرید به: شهید مطهری، حماسه حسینی، ص 55-53).
38-محسن حسام مظاهری، مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران»، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
39-عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره ی قاجاریه، ج1، ص 276.
40-مهدی بامداد، شرح رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، ج4، ص 138.
41- محسن حسام مظاهری، مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران». مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385.
42-علامه سید محسن امین عاملی، المجالس السنیه.
43- http://abarkooh.parsiblog.com
44- روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ 83/3/5.
45- نقشه ای برای جدایی مکاتب الهی، منتشر شده در آمریکا، گفتگو با دکتر مایکل برانت، یکی از معاونان سابق «سیا».

منبع:کتاب « دست پنهان » ، تهیه و تدوین : مؤسسه فرهنگی فخر الأئمه علیهم السلام
 
«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 113 پنجشنبه 1395/09/25 نظرات (0)

فتوای مراجع عظام در مورد قمه زنی

قمه زنی

سوال: قمه زدن چه حکمی دارد ؟

 

 

 

 

آیت الله خامنه ای(دام ظلّه):

آیا قمه زدن بطور مخفى حلال است یا اینكه فتواى شریف حضرت عالى عمومیت دارد؟

قمه زنى علاوه بر اینكه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏شود و سابقه‏اى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شكل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى‏شود بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست. (رساله اجوبه، سوال 1461)

 

 

 

آیت الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):

قمه زنی قطعا حرام است و باید از انجام اعمالی که موجب وهن مذهب و یا آسیب به بدن می شود اجتناب کرد .

 

آیت الله  سیستانی(دام ظلّه):

باید از کارهایی که عزاداری را خدشه دار می کند اجتناب شود .

 

آیت الله فاضل لنکرانی(ره) :

توجه به گرایشی كه نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در اكثر نقاط جهان پیدا شده است و ایران اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام، شناخته می‌شود و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام، مطرح است،‌ لازم است در رابطه با مسائل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان، حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ به گونه‌ای عمل ‌شود، كه موجب گرایش بیشتر و علاقه‌مندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدس وی گردد. پیداست در این شرایط، مسئله قمه زدن نه تنها چنین نقشی ندارد، بلكه به علت عدم قابلیت پذیرش، و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم مخالفین، نتیجه سوء بر آن مترتب خواهد شد. لذا لازم است، شیعیان علاقه‌مند به مكتب امام حسین ـ علیه السلام ـ از آن خود‌داری نمایند؛ و چنان چه در این مورد، نذری وجود داشته باشد؛ نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست.

 

آیة الله جوادی آملی(دام ظلّه):

 چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.

 

آیت الله بهجت(ره):

 ازهرعملی كه باعث وهن به تشیع می شود باید پرهیز نمود.

 

آیت الله نوری همدانی(دام ظلّه) :

 قمه زدن اشکال دارد.

 

آیة الله مظاهری اصفهانی(دام ظلّه):

 قمه زدن و مانند آن جائز نیست.

 

آیة الله سید كاظم حائری(دام ظلّه):

 خرافاتی مانند قمه‏زنی، موجب بدنامی اسلام و تشیع است.

 

آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):

عزاداران محترم و متعهد به جای اینکه قمه را بر فرق خود بکوبند در فکر آن باشند قمه را بر سر دشمنان اسلام که اراضی آنان را اشغال و در فکر تضعیف آنان می باشند و منابع آنان را غارت و بالاخره هر روزی با ترفند جدیدی حیات اسلامی آنها را به مخاطره می اندازند بکوبند . خداوند توفیق بیشتر برای پیمودن این راه به همه ی مسلمانان عنایت بفرماید.

بخش احکام اسلامی تبیان

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 113 جمعه 1395/09/12 نظرات (0)

زندگینامه آیت الله گلپایگان

نوری از ملکوت


سالها پیش در این روستا بزرگمردی پاکدل و پرهیزگار، عالمی عامل و سیدی بزرگوار به اسم سید محمد باقر می زیست. آقا سید محمد باقر در بین مردم آن سامان معروف به زهد و تقوی و فضیلت بود.

آقا سید محمد باقر امام دارای چهار فرزند دختر بود، ولی از داشتن فرزند پسر محروم بود و از دست تقدیر هشت پسر ایشان قبل از تولد مرجع بزرگ از دنیا رفته بودند و داغ حسرت بر دل وی مانده بود.
عاقبت بارقه ای از نور ولایت از وادی مقدس ناحیه امام هشتم علیه السلام بر قلب وی تابید. و همه احساسات او را تحت تأثیر خود قرار داد و در آقا سید محمد باقر امام عزم سفر به آن آستان مقدس را بوجود آورد. بی درنگ بار سفر مولی الموالی امام هشتم علیه السلام را با زاد صفای اخلاص بر راحله توکل بربست و با پای پیاده خود را بدان آستان مقدس رسانید و از حضرت خواست که به إذن الله پسری به او مرحمت نمایند که موجب روشنی چشم او، و برکت و عزت اسلام و مسلمین باشد.
در پی این توسل در همین سفر یکی از صبیه های ایشان در عالم رؤیا مشرف به حضور حضرت رضا و امام جواد علیهما السلام می شوند. بعد مشاهده می کنند که حضرت جواد علیه السلام رفت و امام رضا علیه السلام ماند. سید محمد باقر، خواب را چنین تعبیر کردند که خداوند دو پسر به ایشان می دهد که اولین آنها رضا، می ماند ولی دومیش از دنیا می رود، و همین طور هم شد! و در هنگام تولد فرزند دوم، مادر و پسر هر دو از دنیا می روند.
در هشتم ذی القعده سال 1316 ق در خانه سید محمد باقر امام ستاره ای پر فروغ درخشید و خانه پر از صفا و معنویت او به نور جمال کودکی منور گردید که موجب شادی تشنگان علم و فضیلت شد.



نامگذاری

پدر چون این فرزند را کرامتی از سوی امام هشتم علیه السلام می دانست و از طرفی ایشان در ایام ولادت علی بن موسی الرضا علیه السلام متولد گردیده بود (ولادت امام رضا یازدهم ذی القعده سنه 148هـ.ق ) این مولود مبارک را «محمد رضا» نامیدند و لقب او را «هبة الله» قرار دادند، ( چرا که او یک موهبتی بود از طرف خدا و این موهبت مختص پدر نبود بلکه رحمتی بود بر تمام مسلمین عصر) و کنیه وی را «ابوالحسن» انتخاب کردند. سید محمد باقر حتی در نامگذاری فرزندش هم از آداب و رسوم خاندان رسالت و ائمه طاهرین(ع) تبعیت کرد و برای فرزندش علاوه بر اسم، کنیه و لقب را هم برگزید.



دعای مستجاب پدر

پس از مراسم نامگذاری، پدر دست به آسمان بلند کرد و در حق فرزند دعائی نمود و آن را در پشت صحیفه سجادیه در ذیل تولد ایشان این چنین نوشت:
« اللهم طوّل عمره، و وسع رزقه، و اجعله من العلماء العاملین بفضلک و کرمک یا ارحم الراحمین »
( خدایا عمر فرزندم را طولانی کن و بر وی وسعت روزی مرحمت فرما. و او را از علماء عاملین و با تقوی قرار ده خدایا این خواسته های ما را با فضل و بزرگواریت عطا فرما ای رحم کننده ترین رحم کنندگان )
که این سه دعا در حق فرزندش به استجابت رسید.

مادر

مادر ایشان مرحومه خانم «هاجر» بود، ایشان سه ساله بود که تنهائی را لمس کرد و مادرش در سال 1319 به هنگام وضع حمل از دنیا رفت. و زندگی را بدون عنصری با محبت و با عطوفت به نام مادر گذراند.

مهد پرورش

مرجع بزرگ شیعه در خانه ای پرورش یافت که زهد و تقوی و علم در آن موج می زد.
در سن 9 سالگی شاهد رحلت مدافع و تکیه گاه بزرگ خود شد. و پدر را دست تقدیر از وی گرفت و لباس یتیمی را بر وی پوشاند. پدر رفت و فرزند را به امید خدا سپرد.

شروع به تحصیل

اولین شالوده فکری او در زمان حیات پدر در همان گوگد منعقد شد. ایشان در حیات پدر خویش تحصیلات اولیه را شروع کرده و به فراگیری و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن پرداخت. و به سفارش پدر کتاب «حیاه القلوب» مجلسی را در مکتب پیش استاد فرا گرفت.
پس از فراغت از مکتب فصل تازه ای در حیات ایشان پیش آمد. و ایشان مشغول به فراگیری مقدمات علوم اسلامی شد و کتاب «نصاب الصبیان» را در محضر مرحوم آیت الله محمد تقی گوگدی شروع کرد اما چون این استاد دو شاگرد بیشتر نداشت که یکی محمد رضا گلپایگانی و دیگری فرزند استاد بود به خاطر از دنیا رفتن فرزند استاد کتاب نصاب به پایان نرسید. و این درس تعطیل شد.
به خاطر استعداد قوی و ذوق سرشار تحصیلات ابتدائی نتوانست پاسخگوی طبع بلند ایشان باشد. روی این جهت ایشان بار سفر به گلپایگان را بست و چند سالی در آنجا مشغول به تحصیل شد. در اثناء این سالها سفری هم به خوانسار می کنند و چند ماهی و شاید نزدیک به یک سال در مدرسه علمیه خوانسار به تحصیل می پردازند.
ایشان در این مدت در مدرسه گوهر خانم (دختر شاه سلیمان صفوی) ساکن بوده اند خودشان در مورد این سفر می فرمودند:
« بلوغ من در خوانسار واقع شد و یاد دارم که آن ایام سخن از رساله علمیه مرحوم سید محمد کاظم یزدی بود که تازه منتشر شده بود ».

خود ایشان فرموده بود:
« این دوران، زمان سختی برای من بود از یک سو پدرم را از دست داده بودم و از سوی دیگر گرانی شدید من و بستگان را تحت فشار قرار داده بود عصر جمعه مقداری نان محلی برداشته و پیاده روانه گلپایگان می شدم و در منزل خویشان می ماندم در طول هفته درس می خواندم عصر چهارشنبه دوباره به سوی « گوگد» مراجعت می کردم ».

پس از خواندن دروس سطح در شهر گلپایگان شهرت و آوازه حوزه علمیه اراک که با مهاجرت آیت الله العظمی حائری رونق خاصی پیدا کرده بود به گوش آقا سید محمد رضا می رسد.
ذوق سرشار و حرص به تحصیل علم در ایشان عزم هجرت به آن دیار را ایجاد می کند. روی این جهت تصمیم می گیرند به اراک بروند. در پی این تصمیم در اوایل سال 1336 قمری به آن شهر مهاجرت می کنند و در مدرسه آقا سید ضیاء الدین اراک مشغول تحصیل می شوند.
اواخر زمستان 1300 هـ.ش آیت الله العظمی حائری و فرزندش آیت الله شیخ مرتضی حائری به همراه آیت الله محمد تقی خوانساری به قصد زیارت حضرت معصومه علیها السلام از اراک به سمت قم حرکت کردند.
به خاطر درخواست مردم و علمای قم از آیت الله حائری ایشان رحل اقامت در قم می افکنند. و به دنبال اقامت استاد در قم آیت الله گلپایگانی و جمعی دیگر به دعوت رسمی استادشان آیت الله حائری به سوی قم حرکت می کنند و پس از آمدن به قم در مدرسه فیضیه ساکن می شوند و به تحصیل خود در محضر آیت الله حائری ادامه می دهند.

تا سال 1355 هـ ق از محضر آن مرد بزرگ استفاده می کنند. تا اینکه توان استنباط و ذوق سرشار فقهی ایشان شکوفا می شود و به درجه فقاهت دست می یابند.

ایشان با اینکه آن موقع بیش از 24 سال نداشته در درس مرحوم حاج شیخ یکی از شاگردان مبرز وی بود که همواره اشکالات وی مورد توجه استاد قرار می گرفت.

اساتید

اساتید ایشان به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول: اساتید اصلی.
دسته دوم: اساتید مقطعی.
اساتید اصلی ایشان عبارتند از مرحوم سید محمد حسن خوانساری ، آیت الله ملا محمد تقی گوگدی گلپایگانی، مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم.
از خصوصیات بارز درس آیت الله حائری این بود که درس خویش را با ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام شروع می کرد. و با این وسیله محبت و عشق اهل بیت علیهم السلام را در دل شاگردان بارور می ساخت.
روی همین جهت است که به هر کدام از شاگردان مکتب ایشان نگاه کنیم همچون استادشان شیفته و شیدای خاندان عصمت و طهارت و از دلباختگان واقعی امام حسین علیه السلام هستند.
ایشان حدود 19 سال در درس آیت الله حائری شرکت کردند.
آیت الله حاج شیخ مرتضی اردکانی- صاحب کتاب غنیه الطالب فی شرح المکاسب ـ نقل کرده اند که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم با پدرم آشنائی کامل داشتند. بدین مناسبت به من هم لطف خاصی داشت لذا گاهی به محضرشان مشرف می شدم روزی در حضورشان بودم که دو سید جوان وارد شدند و آقا نسبت به آنها بسیار احترام نمود پس از رفتن آنها از حاج شیخ پرسیدم که اینها چه کسانی بودند که اینقدر احترام می نمودید؟

فرمودند: اینها دو نفر مجتهد عادل می باشند، یکی سید احمد خوانساری و دیگری سید محمد رضا گلپایگانی می باشند.
آیت الله حائری در جواب افرادی که از ایشان می خواستند که آقای گلپایگانی را به اراک بفرستند تا عهده دار امور شرعی آنجا باشد فرموده بودند:
« من می خواهم او را آقای دنیا بکنم شما می خواهید او را آقای اراک کنید؟ »

اما اساتید مقطعی ایشان عبارتند از:
- آیت الله محمد باقر گلپایگانی(ره)
- آیت الله محمد رضا اصفهانی نجفی(ره)
- علامه نائینی (ره)
- علامه محمد حسین اصفهانی(ره)
- آیت الله العظمی بروجردی(ره)
- محقق عراقی(ره)
- مرجع بزرگ شیعه آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره)

تمام اساتید مقطعی ایشان از فقهای بزرگ شیعه هستند.

اجازات

1. اجازه مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره)
این اجازه در دوران اختناق و فشار رضا شاه خائن صادر شده و در آن اجازه تصریح به اجتهاد ایشان شده است. و این اجازه برای مسئولین دولتی آن روز فرستاده شد.

2. اجازه مرحوم حاج آقا رضا مسجد شاهی
ایشان که از اساتید مقطعی آیت الله گلپایگانی به شمار می روند اجازه روایتی به ایشان داده بودند. و به فرموده خود آقا: این اجازه به درخواست ایشان نبوده بلکه خود مرحوم حاج آقا رضا مسجد شاهی چون اعتقادی به ایشان پیدا کرده بودند خودشان اجازه روائی مفصلی را مرقوم فرموده بودند.

3. اجازه روائی از محدث قمی
وی عالم جلیل القدر و حدیث شناس معروف در قرن حاضر بود. و از مشایخ (اساتید) روائی آیت الله گلپایگانی می باشند.



اهتمام به تحصیل

عاقبت بر اثر تلاشهای استادش با اینکه هنوز 24 سال از بهار عمرش سپری نشده بود به درجه اجتهاد نائل شد.

به فرمایش خود ایشان:
« هنگامی که 24 سال داشتم مطلبی را از شیخ عبدالکریم سؤال کردم. مرحوم حائری در پاسخ فرمود: به خدا قسم تو مجتهد هستی و باید به نظر خودت عمل کنی. »

ایشان تنها به نبوغ فکریش تکیه نمی کرد بلکه دائماً در تتبع و تحقیق بود. و لحظه ای از افزودن بر اندوخته های علمیش غافل نبود؛

به فرمایش آیت الله واصف:
وقتی نبود که ایشان مشغول عبادت یا تدریس و یا خدمت نباشد، تمام وقت ایشان مشغول به درس و بحث و جواب دادن به سؤالات و مسائل شرعیه و کارهای حوزه علمیه و مسجد و مدرسه بودند....»
خودشان می فرمودند:
« در دوران جوانی و ایام تحصیل، سخت مشغول درس و بحث بودم بطوری که تمام اوقاتم مستغرق در تحصیل بود و بر اثر این مداومت و جدیت چنان شده بودم که حتی در خواب هم اشتغال داشتم.
به این صورت که تا خواب می رفتم جلسه درس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم و یا جلسه مباحثه با رفقا بخوابم می آمد و می دیدم که مشغول مباحثه می باشم و گاهی مطالبی که در عالم رؤیا رد و بدل می شد یادم می ماند.
مورد استفاده ام قرار می گرفت و خلاصه از مباحثات حالت خوابم نیز استفاده می کردم کم کم بقدری این حالت شدت یافت که حتی روز هم اگر می خوابیدم این حالت پیش می آمد لذا تصمیم گرفتم که دیگر، روزها نخوابم شاید شب درست خواب بروم.

مدتی بر این منوال گذشت روزی در اثنا مباحثه، ناگهان دردی را در ناحیه سرم احساس کردم گویا میله ای در مغزم فرو کرده باشند. لذا زود برخاستم به طرف صحن مطهر حضرت معصومه (س) رفتم اتفاقاً به دکتری که در آن ایام برای تولیت آورده بودند برخورد کردم.
حال خود را به او گفتم او گفت: حالا فعالیت علمی و درس خود را کم کن و انصرافی پیدا کن. خدا می خواست ایام تعطیلی که در پیش است من آن ایام را به استراحت بپردازم »

اهتمام ایشان به تحصیل به حدی بود که مشکلات هم سد راه ایشان نمی شد. و فقر و تنگدستی و کسالت و بیماری هیچکدام نتوانستند بر اراده بلندش فائق آیند، و او را از تحصیل منصرف نمایند دوران تحصیلش در گلپایگان مصادف با ایام قحطی و فقر در ایران بوده، به طوری که ایشان مجبور می شوند بسیاری از اثاث البیت را برای تهیه نان بفروشند.

می فرمودند:
« مواردی پیش می آمد که روزها را تنها با یک عدد بادام سپری می کردم. »

آیت الله کریمی جهرمی نقل می کنند:
در روز شانزدهم ذی القعده سال 1402 در مجلس درس که به مناسبت بیماری و کسالتشان در منزل منعقد بود، فرمودند:
« در دورانی که در مدرسه فیضیه طلبه بودم دچار کسالت و بیماری شدم استادم مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمة الله علیه شبها برای تدریس، در مدرسه فیضیه حضور می یافتند من که آن شب از شدت کسالت و تب نمی توانستم حرکت کنم به رفقا گفتم: مرا ببرید به کلاس درس و با لحاف پشت منبر درس بخوابانید تا از فیض درس ایشان محروم نمانم. »

آیت الله اشتهاردی روزی در درس اخلاقش می فرمودند:
روزی آیت الله گلپایگانی که در مدرسه فیضیه درس می گفت بعد از درس با عجله رفتند، و عذر خواهی کرده و فرمودند:
« می خواهم به اول درس آیت الله بروجردی برسم و اول درس از دستم نرود ».

در آن روزی که به خاطر بیماری ایشان درسش در منزل منعقد شده بود: فرموده بودند: « با اینکه الان چنین مبتلا شده ام درس را شروع کردم تا نصیحتی باشد برای دیگران که به مجرد عذر بیماری یا غیر آن درس را تعطیل نکنند زیرا امروز جهان بشریت شدیداً نیازمند عالم و مجتهد داناست. »

نبوغ و خوش فهمی

با وجود چنان پشتکار و سرسختی در تحصیل علم، ایشان استعداد قوی، و خوش فهمی و نبوغ سرشاری داشت. چنانکه با اینکه هنوز 21 سال از بهار عمرش نگذشته بود در درس فقه و اصول مرحوم آیت الله حائری شرکت می نمود. از شاگردان مبرز درس ایشان به شمار می رفت. و پیوسته مورد توجه استاد بود. به گونه ای که خودشان می فرمودند:
« آقای [میرزا محمود] آشتیانی که تقریرات درس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم را می نوشت گاهی که در درس مطلبی برایشان درست روشن نمی شد. و یا اشکالی داشتند از مرحوم خوانساری یا از من سؤال می کردند. و با ما در میان می گذاشتند. »

ایشان در درس اساتیدش خصوصاً شیخ عبدالکریم ایراد و اشکال می کردند. و استاد نیز به ایرادات ایشان توجه داشتند.
وقتی از خود آیت الله گلپایگانی سوال شده بود آیا در درس آیت حائری اشکال می کردید؟ فرموده بودند:
« آری من و آقا حاج سید محمد تقی خوانساری و آقای حاج میر سید علی یثربی و آقای اراکی در درس ایشان اشکال می کردیم. »

قابل توجه است که اشکالات مرحوم آیت الله گلپایگانی و امثالش یک اشکالات عمیق و اساسی بود که حتی گاهی موجب تغییر مبنای استاد می شد. و روی همین جهت بود که اشکالاتشان مورد توجه استاد بود، و وقتی ایشان می خواست اشکال کند استاد ساکت می شدند تا همگان اشکال ایشان را بشنوند که چه بسا اشکال ایشان موجب می شد که عده ای مطلب را بهتر بفهمند.
خود آیت الله گلپایگانی روزی به مناسبتی در مورد نحوه اشکال کردن فرموده بودند:
« من خودم در حوزه درسی استادمان آقای حاج شیخ عبدالکریم حرف می زدم و اشکال می کردم ولی مطلب را اول با خودم بازگو می کردم اگر خودم می توانستم جوابی برای مطلب پیدا کنم و رفع اشکال نمایم، نمی گفتم. بلی اگر جوابی برای آن نمی یافتم آنگاه مطرح می کردم. »


تدریس

آیت الله گلپایگانی بیش از هفتاد و پنج سال سابقه تدریس داشت که بیش از 60 سال آن مربوط به تدریس دروس خارج فقه و اصول بوده است.
مرحوم آقا بزرگ تهرانی می نویسد:
هو الیوم من العلماء الفضلاء فی قم و من المدرسین المشاهیر بها.
( ایشان امروز از علماء با فضیلت قم و از مدرسین مشهور در آن شهر می باشد.)
ایشان از نظر علمی در زمان آیت الله بروجردی یکی از استوانه های بزرگ علمی حوزه علمیه قم به شمار می رفتند و در همان زمان سه تا درس خارج تدریس می کردند.
در بالا بردن جنبه علمی و معنوی طلاب از هیچ فعالیتی فروگذار نبودند، به طوری که فرموده بودند:
« خدا را شاهد و گواه می گیرم که با مشاهده بعضی از طلاب که به درس و بحث اهمیت نمی دهند از شدت غصه تب می کنم ».

اهتمام ایشان به تدریس به حدی بود که حتی بیماری و کسالت موجب نمی شد که ایشان درس را تعطیل کنند. در سالی که پای ایشان شکسته بود با این حال درس را تعطیل نکردند و فرمودند:
« از درس رفتن محرومیم ولی الحمدالله از درس گفتن محروم نیستیم »
در منزل درس می گفتند، در اول درس تذکر دادند که من با اینحال درس را تعطیل نکردم تا درسی باشد برای دیگران که به خاطر امر جزئی درس را تعطیل نکنند. آنچنان جدیت و پشتکار کم نظیری در این راه داشتند که حتی فوت فرزندشان موجب تعطیلی درس ایشان نشد. یکی از شاگردان ایشان نقل نموده:
« در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری روزی آیت الله گلپایگانی از وقت مقرر مقداری دیرتر تشریف آوردند. در مورد تأخیر معذرت خواهی کرده و فرمودند؛ کودک پنج ساله ای داشتم که در حوض دچار خفگی شده بود و من مشغول تجهیز و کفن و دفن او بودم. روی این جهت کمی دیر شد! »


آیت الله مکارم شیرازی در مورد درس ایشان می فرمایند:
« در مکتب فقهی ایشان سه تا مطلب خیلی جلب توجه می کرد:
اول: عمق نظر ایشان بود.
دوم: مسأله استقلال فکری ایشان است.
سوم: احاطه بود. ایشان حضور ذهن داشت و احاطه داشت و یک مسأله که می گفت با مسائل دیگر می سنجید. »



زراره ی زمان

مرحوم آقای میرزا رضی تبریزی(ره) که از اعاظم علماء و خود در معرض مرجعیت بوده اند نقل می کنند در مورد ایشان فرموده بود:
«عنده فقه زراره» یعنی نزد آیت الله گلپایگانی فقه و فقاهت زراره بن اعین می باشد.
این گواهی در نزد آنهایی که اهل علم و فقاهت می باشند واضح است که در چه درجه بالای از شهادت است.
در میان اصحاب امام صادق و باقر علیهم السلام «زراره ابن اعین» یکی از اوتاد چهارگانه است و رأس همه آنها محمد بن مسلم و ابی بصیر است. و زراره در رتبه سوم اصحاب امام صادق(ع) است که حضرت از ایشان به عنوان شجره طیبه یاد کرده اند.

به قدری در فقه مسلط بودند که هرگاه مسأله مشکلی از ایشان سؤال می کردند نه فقط حاضر جواب بودند بلکه منابع و مصادر آن نیز در نظرشان بود.

مرحوم آیت الله میرسید علی یثربی کاشانی بعد از اینکه از نجف مراجعت کرده بودند با بسیاری از علمای آن زمان بحث کرده بودند و فرموده بودند اگر با سوادی و فقیهی در قم هست سید محمد رضا گلپایگانی می باشد.


شاگردان

چنانچه ذکر شد بعد از مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری درس خارج ایشان از پررونق ترین درسها بود تعداد زیادی از فضلاء و طلاب که اینک از نخبگان و بزرگان مکتب تشیع محسوب می شوند در درس ایشان شرکت می کردند.

1) مرحوم آیت الله مرتضی حائری یزدی ( فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری )
2) مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد فکور یزدی
3) شهید مرتضی مطهری
4) شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی
5) شهید دکتر بهشتی
6) شهید مدنی
7) شهید دکتر محمد مفتح
8) شهید حاج شیخ علی قدوسی
9) شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی
10) شهید حاج شیخ عبدالرحیم شیرازی
11) مرحوم شیخ عزیزالله نهاوندی.
12) مرحوم فاضل همدانی.
13) مرحوم شهید سید نور الله طباطبائی نژاد.
14) آیت الله مشکینی.
15) علی اکبر هاشمی رفسنجانی.
16) آیت الله جنتی.
17) آیت الله مقتدائی.
18) آیت الله علی احمدی میانجی.
19) آیت الله کریمی جهرمی.
20) آیت الله علی پناه اشتهادری.
21) آیت الله محسن حرم پناهی.
22) حاج شیخ محمد واعظ زاده خراسانی.
23) آیت الله علی افتخاری گلپایگانی.
24) شیخ اسماعیل معزی ملایری.
25) آیت الله محمد تقی ستوده.
26) آیت الله غلامرضا صلواتی.
27) عبدالحمید شربیانی.
28) آیت الله سید محمد علی علوی گرگانی.
29) آیت الله آقای سید محمد باقر ابطحی.
30) محمد ال طه قمی.
31) آیت الله حاج شیخ رضا استادی تهرانی.
32) محسن قرائتی.
33) آیت الله احمد آذری قمی.
34) آیت الله سید محسن خرازی تهرانی.
35) آیت الله حسین شیخ الاسلام توسیرکانی.
36) آیت الله عبدالله نظری ساری.
37) آیت الله مکارم شیرازی.
38) آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی.


درس تفسیر

مقید بودند هر روز بعد از نماز صبح و بعد از نماز عشاء قرآن بخوانند.
یکی از شاگردانش نقل کرده بود که ایشان حدود 60 سال پیش که ما به درسشان می رفتیم فرموده بود:
« من هر روز صبح که قرآن می خوانم یکی از آیات را در نظر می گیرم و درباره آن تا شب فکر می کنم تا ببینم از نظر تفسیری، آیه دارای چه پیامها و مطالبی می باشد. »

روی همین اهتمامی که به قرآن داشتند علاوه بر درسهای متعدد فقه و اصول که همواره افاضه می فرمودند، اشتغال به درس تفسیر هم داشته اند. محور بحث ایشان تفسیر صافی بود و در این درس طبقات مختلف مردم از روحانی و بازاری و غیر آنها، شرکت می کردند. خود ایشان فرموده بودند:

« تفسیر قرآن را از پایان (یعنی سوره های کوچک) شروع کردیم و تا حدود نصف قرآن شریف را تفسیر نمودیم. »


منبر موعظه

امام باقر علیه السلام عالِم را به شمعی تشبیه می کند که می سوزد و زیر پای انسان ها را روشن می نماید و آنها را از حیرت و سردرگمی نجات می دهد.
ایشان با آن مقام علمی و مرجعیت عامه از موعظه و منبر خویش را کنار نمی کشید. منبر می رفت و مردم را با بیانات و ارشادات خود راهنمائی می نمود و از همان زمانی که به عنوان یک مدرس و یک استوانه علمی در حوزه بود تا مدتی از عصر مرجعیتشان این برنامه را داشتند.
در منزل و یا مسجد حسین آباد (محل اقامه نماز جماعتشان) منبر می رفتند.
وقتی موعظه می کردند سخن را از صمیم قلب می گفت، و روی همین جهت دلهای درد گرفته توسط گناه را نرم می نمود. و هواهای نفسانی را معتدل می ساخت. و مردم را با بیان نافذشان متوجه دیانت و خدا می نمود. کلام ایشان با حکمت همراه بود. و با اخلاص سخن می گفت.
شیوه ایشان در منبر رفتن چنین بود که، قبلاً چندین کتاب را می دید و مطالب مفیدی را انتخاب می کرد آنگاه کتاب را نیز با خود به منبر می برد و مطالب را از روی کتاب می خواند و توضیح می داد و معتقد بود که در این صورت مردم اطمینان بیشتری خواهند داشت. روی این جهت به طلاب و فضلاء توصیه می نمود که کتاب با خود به منبر ببرند.






اقامه نماز جماعت

نماز جماعتی که صبحها داشتند یک مرکز تجمعی برای اوتاد و مقدسین و بزرگان بود و بسیار با روح و معنویت بود.
ایشان علاوه بر نماز صبح، ظهر و مغرب نیز در مسجد حسین آباد اقامه نماز می کردند. اینجا هم مؤمنین و فضلاء از فیض حضور و شرکت در نماز جماعت ایشان بهره مند می شدند؛ یکی از علماء تویسرکان نقل می کرد :
« ما در دوران تحصیل در قم هرگاه می خواستیم یک نماز با توجه و خالصی بخوانیم به نماز ایشان می رفتیم. »

برنامه مذکور ادامه داشت تا روزیکه عوامل رژیم پهلوی به خانه ایشان یورش برده و فجایعی به بار آوردند. از آن جریان به بعد ایشان دچار کسالت شدند و روی همین جهت نماز جماعتهایشان تعطیل شد.
تا وقتیکه مسجد مدرسه و دارالقرآن و مرکز معجم فقهی افتتاح شد. بعد از آن ماه مبارک رمضان نماز ظهر و عصر را در آنجا اقامه می فرمودند که مشتاقان از راههای دور برای شرکت در این نماز پرفیض می آمدند.

ازدواج

ایشان بعد از گذراندن دوران تحصیل و رسیدن به مقامات علمی و معنوی با دخترحجت الاسلام مهدی بروجردی ازدواج کردند.
ایشان از افرادی بود که نسبت به حوزه علمیه قم سهم وافری داشت، و مشاور مؤسس محترم حوزه علمیه قم، آیت الله حائری(ره) به شمار می رفت.
ثمره این ازدواج مبارک سه پسر و پنج دختر بود .

مسافرتها

سفر به مکه

ایشان دو مرتبه مشرف به زیارت بیت الله الحرام شدند. سفر اول ایشان زمینی و از راه کویت بوده و عده ای از بزرگان و اخیار قم و علماء محترم در معیت ایشان بوده اند. و گویا این سفر در سال 1318 شمسی بوده است.
مطلبی از این سفر در دست ما نمی باشد مگر دو مطلب که جناب آقای کریمی جهرمی از آیت الله العظمی گلپایگانی نقل کرده اند :
1: ما در آن سفر در مسجد رسول الله (صلی الله علیه آله و سلم) نماز جماعت می خواندیم و حتی برای نماز اذان گفته می شد و شهادت بر ولایت ـ اشهد ان علیاً ولی الله ـ نیز گفته می شد.
روزی مأمور دولتی که این جریان را دیده و شهادت بر ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را از مؤذن شنیده بود. ناراحت و خشمناک به سوی قاضی رفته و گزارش داده بود که مؤذن جماعت شیعه در اذان « اشهد ان علیاً ولی الله » می گفت.
قاضی گفته بود: من نیز می گویم: «اشهد ان علیاً ولی الله » مگر تو می گوئی «علی عدو الله» مأمور گفته بود: منهم می گویم: « علی ولی الله » و خلاصه قاضی گفته بود که ما هم می گوئیم « علی ولی الله» منتهی در اذان نمی گوییم و با این جواب قضیه را فیصله داده بود.
2: در همین سفر مناظره ای لطیف بین ایشان و قاضی القضاه مدینه واقع شده بود. ایشان در مورد این مناظره فرموده بودند: ما او را دعوت کرده بودیم که از او برای اقامه عزا و سوگواری امام حسین علیه السلام در ایام عاشورا و ذکر مصیبت آنحضرت اذن بگیریم او هم دعوت ما را پذیرفت و در مسجد رسول الله صلی الله علیه آله و سلم حضور یافت و در آنجا بحث و مناظره میان ما و او در گرفت تا سخن بدینجا رسید که گفت: شما غالی (یعنی اهل غلو در مورد اهل بیت پیامبر اکرم) هستید.
چه آنکه از پیامبر و امام طلب شفاعت می کنید و می گوئید که آنان زنده هستند و امور دیگر.
من در جواب او گفتم: اولاً که شما هم بر این عقیده می باشد: آیا شما سلام بر پیغمبر نمی کنید؟ آیا شما نمی گوئید، السلام علیک یا نبی الله؟ حال اگر رسول خدا مرده و چیزی را درک نمی کند. و سلام سلام کننده را نمی شنود چه معنی دارد که در برابر قبر او مؤدبانه بایستید و سلام کنید اینگونه که بر زندگان سلام می کنید.

ثانیاً: فرضاً آنچه را ذکر کردی غلو باشد. حال آیا هرگونه غلوی موجب کفر است؟ و آیا اگر کسی گفت که پیامبر زنده است و با اذن الله و اراده الهی سلام سلام کننده را می شنود این غلو و مضرّ به توحید است؟ و او برای این مطالب جوابی نداشت.

سفر دوم به مکه

سفر دوم ایشان به مکه در سال 1385 هجری قمری با هواپیما از ایران به جده صورت گرفت و چون این مسافرت در زمان مرجعیت و زعامت ایشان بود، از جهات مختلف قابل توجه می باشد ، مخارج این سفر را شخص محترم و متدینی از اهالی قزوین به نام مرحوم حاج محمود کیال بانی شدند.
ایشان در این سفر زیارتی با علم و کیاست خویش موجب ترویج آئین مقدس جعفری شد و توانست اتهامات زیادی را که به شیعه جعفری نسبت می دادند برطرف سازد.

در این سفر با مذاکراتی که ایشان با امیر مدینه داشت توانست برخی از آن نسبتهای ناروائی که بر شیعه روا داشته بودند بزداید و اثبات کند که شیعیان در تمام اصول و فروع تابع پیامبر عظیم الشان اسلام می باشند و روی همین مذاکرات عمال سعودی در این سفر و سفرهای بعدی با ملایمت با شیعیان برخورد می کردند و همچون سابق نبود که شیعیان را به جرم بوسیدن ضریح مطهر پیامیر زیر شتم و شلاق گیرند و کسی را که در توحید خطبه های توحیدی نهج البلاغه و تعالیم امام صادق و باقرعلیهما السلام را دارند تکفیر کند.

یکی از نویسندگان معاصر که یک سال بعد به حج مشرف شده بود در سفر نامه خود راجع به این موضوع می نویسد:
« بطوری که به تواتر شنیده شده تا سال گذشته کسی قدرت نزدیک شدن به شبکه های ضریح را نداشت و اگر کسی نزدیک می شد شرطه ها او را با شلاق و چوب می زدند.

ر این سال که آیت الله گلپایگانی به حج مشرف شدند با مذاکراتی که با امیر مدینه که از برداران ملک است کردند رفع سوء تفاهم در مورد بوسیدن شبکه ها از ایشان نمودند و با احترامی که امیر برای ایشان قائل بود دستور داد از سختگیریهای سابق خودداری شود. »


سفر به عتبات عالیات

سفر اول ایشان چند ماه طول کشید. و سفری پرخاطره برایشان بود. در این سفر با بزرگان و زعمای گرانقدر نجف خصوصیت پیدا کرده بودند و به مجلس درس اکابر آن عصر می رفتند.
در این سفر مباحثاتی هم بین ایشان و مرجع تقلید آن زمان آقا سید ابوالحسن اصفهانی شده بود.
مرحوم گلپایگانی فرموده بودند :
« در این سفر میهمان آیت الله العظمی سید جمال گلپایگانی بودیم.
روزی خادم آقا سید ابوالحسن اصفهانی آمد و صحبت ملاقات کرد ما گمان کردیم که می گوید، ما به حضور ایشان برویم و لذا با مرحوم آقا سید جمال رهسپار منزل ایشان شدیم درب منزل ایشان که رسیدیم خادم آمد و گفت: آقا می آیند منزل شما، ما گفتیم، ما حالا آمده ایم. گفت نه، آقا بعد اعتراض می کنند که بنا بود من به دیدن بروم و تو درست اداء رسالت نکردی، لذا از همانجا برگشتیم و آقای سید ابوالحسن هم به دیدن ما آمدند...

در این ملاقات بحثی بین آیت الله سید ابوالحسن و آیت الله گلپایگانی واقع می شود که یک ساعت به طول می انجامد. پس از این مباحثه طولانی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به حاج میرزا مهدی بروجردی فرموده بودند:
داماد شما نابغه است.

در همان سفر سید ابوالحسن وسیلة النجاة را به آقا داده و فرموده بودند: اگر شما نظری داشتید بفرمائید استفاده می کنیم. »


سفر به مشهد مقدس

ایشان علاقه عجیبی به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام داشتند و مکرر به زیارت آن امام همام مشرف شده بودند. چنان علاقه ای به حضرت داشتند که
هرگاه کسی می خواست به زیارت حضرت مشرف شود. وقتی ایشان متوجه می شد اشک شوق در چشمانش حلقه می زد و کمکی به ایشان می کرد.



افول خورشید مرجعیت

عاقبت آن مجاهد نستوه پس از عمری تلاش و کوشش رو به افول گرائید.
روز تولد حضرت زهرا(س) مردم با اشتیاق برای دیدن ایشان مشرف شده بودند که با همان حالت کسالتشان جلوس نموده بودند .
و تا وقت نماز مغرب و عشاء در خدمت مراجعین بودند. بعد از اذان، نماز مغرب و عشاء را خواندند و مشغول مناجات با خداوند شدند.

به فرزندش فرمودند:
« الحمدالله که نماز مغرب و نافله اش را خواندم، الحمدالله نماز عشاء و نافله اش را خواندم و مشغول تعقیب هستم. »
عرض شد: آقا بهتر است که شما روی تخت بنشینید و تعقیبات را انجام دهید، که عده ای منتظر هستند با شما ملاقات کنند.
خواستند ایشان را بر روی تخت بنشانند که لرز شدیدی بر ایشان عارض شد. چنان انسی با قرآن داشت که در این حال هم به جای جزع و ناله قرآن می خواند.

لرز شدیدتر گردید با آمدن دکترهای قم مثمر نشد و دکترهائی از تهران آمدند و قرار شد که به تهران منتقل شود. که به دنبال این قضیه ایشان به تهران منتقل و در بیمارستان شهید رجائی بستری شدند.

در شامگاه روز پنج شنبه 18 آذر 1372 آن صاحب نفس مطمئنه سوار بر کشتی حسینی شد و به اوج ملکوت پر کشید .

روز شنبه صدها هزار تن از مردم ماتم زده و هزاران تن از علما و طلاب و فضلاء حوزه علمیه قم برای آخرین وداع با پیکر آن مرجع بزرگ وداع کردند .
شدت احساسات سوگواران نسبت به پیکر مطهر به حدی بود که بسیاری از مردم امکان همراهی تابوت حامل پیکر ایشان را به دست نیاوردند.
به سبب ازدحام جمعیت تابوت حامل در نزدیکی حرم مطهر از مسیر پیش بینی شده تغییر جهت یافت و از طریق مدرسه دارالشفاء و فیضیه برای اقامه نماز به صحن بزرگ انتقال یافت.
نماز بر پیکر مطهر توسط آیت الله صافی گلپایگانی اقامه شد. پس از اقامه نماز میت ایشان بر روی دستان انبوه جمعیت عزادار برای تدفین در کنار مرقد استاد بزرگوارش آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به داخل حرم مطهر انتقال یافت و به مناسبت این ضایعه بزرگ تا مدتها در کشورهای مختلف دنیا مراسم سوگواری و یادبود برگزار بود .

 

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 112 جمعه 1395/09/12 نظرات (0)

دانلود رساله اجوبه استفتائات آیت الله خامنه ای برای اندروید

 

 

 

 

دانلود رساله اجوبه استفتائات آیت الله خامنه ای برای اندروید

 

دانلود اجوبه استفتائات آیت الله خامنه ای برای اندروید

 

رساله اجوبه استفتائات آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی نام برنامه اندرویدی ای می باشد که هم اکنون قصد معرفی آن را برای شما کاربران عزیز داریم . همان طور که می دانید رساله استفتائات در واقع جواب سوالاتی می باشد که در مورد مسائل شرعی پرسید می شوند و استفتا ( به معنای در خواست ارائه فتوا در مورد مسئله ای خاص می باشد ) نام دارند .

همان طور که توضیح داده شد این رساله جواب سوالات پر تکرار و کاربردی می باشد که توسط مقلدین ارائه می شود و توسط رساله ای با این نام عرضه می گردد . برنامه ای که هم اکنون در اختیار شما قرار می گیرد نسخه اندرویدی این رساله ( توضیح المسائل ) می باشد که با کمک آن می توانید جواب مشکلات شرعی خود را در گوشی تلفن همراه خودتان و با آسان ترین شیوه ممکن به دست آورید . اگر شما هم می خواهید این برنامه را برای خود داشته باشید هم اکنون می توانید برنامه اجوبه استفتائات خامنه ای را به صورت رایگان و با لینک مستقیم از یاس دانلود دریافت کنید .

 

 

 

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 111 جمعه 1395/09/12 نظرات (0)

کتاب الکترونیک از ژرفای نماز نوشته حضرت آیه الله خامنه ای

 

 

کتاب از
ژرفای نماز از حضرت آیه الله خامنه ای
به صورت فایل پی دی اف, کتاب الکترونیکی به زبان فارسی برای مطالعه همگان اماده
دانلود شده است این کتاب دارای ۲۲ صفحه است و توسط سایت میهن دانلود اماده سازی و
انتشار یافته است

ayatolakhameneee کتاب الكترونيك از ژرفای نماز نوشته حضرت آیه الله خامنه ای

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 152 جمعه 1395/09/12 نظرات (0)

دانلود کتاب رساله توضیح المسائل آیت الله صافی گلپایگانی در دو نسخه جداگانه html و pdf

 

 

دانلود کتاب رساله توضیح المسائل آیت الله صافی گلپایگانی در دو نسخه جداگانه html و pdf

استفتاء , استفتائات , رساله , توضیح المسائل , پرسش دینی , احکام , شرعیات , شرع , مرجع تقلید , مراجع عظام تقلید , سایت مرجع تقلید , آیت الله , حاج آقا , حجت الاسلام , علامه , عالم , حوزه علمیه قم , کتاب آیت الله , حکم دینی  , سوال شرعی

 

دانلود رایگان کتاب با لینک مستقیم | نسخه اچ تی ام ال | 0.2 مگابایت

دانلود رایگان کتاب با لینک مستقیم | نسخه پی دی اف | 2 مگابایت

«نوکر ابا عبد الله» بازدید : 1173 جمعه 1395/09/12 نظرات (0)

دانلود کتاب احکام جوانان - آیت الله ناصر مکارم شیرازی


عنوان: احکام جوانان

نویسنده: آیت الله ناصر مکارم شیرازی

مترجم: -

تعداد صفحات: 61

زبان: فارسی

نوع فایل: PDF

حجم: 788 کیلوبایت

 


توضیحات:
این کتاب مطابق فتوای آیت الله مکارم شیرازی بوده و توسط مسعود مکارم تهیه و تنظیم شده است.عنوان فصلهای آن عبارتند از:تقلید،طهارت،وضو،غسل،احکام ازدواج،خوردن و آشامیدن،عاریه و امانتداری و...



دانلود با لینک مستقیم:


پسوورد: www.readbook.ir

(دقت کنید همه ی حروف کوچک وارد شود)

» برای مشاهده ی فهرست کامل کتاب های سایت اینجا را کلیک کنید.
» برای مشاهده ی راهنمای دانلود اینجا را کلیک کنید.
» برای جستجوی کتاب های سایت اینجا را کلیک کنید. 
» برای دریافت تمام کتاب های سایت به صورت پستی اینجا را کلیک کنید.

تعداد صفحات : 5

درباره ما
این سایت فقط برای یاد گیری از مراجع تقلید وقدر دانی بیشتر ز این بزرگان میباشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 111
  • بازدید ماه : 111
  • بازدید سال : 1,929
  • بازدید کلی : 12,802